مشخصات جغرافيايي
استان خراسان رضوي يكي از جديد ترين استان هاي ايران است كه از تقسيم استان خراسان بزرگ به وجود آمده است. مركز اين استان ( شهر مقدس مشهد ) در پهناي شمالي 36 درجه و 17 دقيقه, درازاي خاوري 59 درجه و 36 دقيقه و ارتفاع970 متري از سطح دريا واقع شده است. اين استان از سمت شمال به خراسان شمالي و تركمنستان, از خاور به افغانستان, از جنوب به استان خراسان جنوبي, از باختر به استان سمنان و از جنوب باختري به استان يزد محدود شده است. شهرستان هاي مشهد, تايباد, تربت جام, تربت حيدريه, رشتخوار, قائنات, خواف, فردوس, چناران, سرخس, درگز, سبزوار, فريمان, قوچان, برداسكن, خليل آباد, كاشمر, گناباد, نيشابور و كلات شهرستان هاي اين استان هستند. راه هاي زميني و هوايي استان به شرح زير است : راه هاي زميني در خراسان رضوي به راه هاي جاده اي و راه هاي آهن بخش مي شوند. راه هاي جادهاي خراسان رضوي، شامل محورهاي زير هستند:
محور شمالي
اين راه از طريق مازندران، به محورهاي شمال باختري خراسان شمالي مي پيوندد. مسيراصلي آن، شهرستان هاي بجنورد، شيروان، قوچان، چناران و مشهد است. دنباله اين راه از طريق فريمان، تربت جام، تايباد، به دوغارون در مرز افغانستان رفته به راه هاي آن كشور مي پيوندد. درازاي اين مسير از مرز افغانستان تا شهر بجنورد در خراسان شمالي حدود 550 كيلومتر است.
محور باختري
اين راه بهترين مسير مشهد – تهران است، كه پس از گذشتن از سمنان، دامغان و شاهرود، به راه هاي استان خراسان رضوي پيوسته و از شهرهاي سبزوار و نيشابور گذشته در مشهد پايان مي پذيرد. درازاي اين مسير 892 كيلومتر است.
محور جنوبي
اين راه سبب پيوستن استان خراسان رضوي با خراسان جنوبي و شهرهاي يزد، كرمان، زاهدان و زابل مي شود. اين راه پس از گذشتن از تربت حيدريه، گناباد، فردوس و طبس، از طريق رباط پشت بادام، به يزد مي رسد، كه درازاي آن 939 كيلومتر است. شاخه ديگر اين راه، از مسير ديهوك و راور به كرمان ميرسد، كه درازاي مسير آن، 894 كيلومتر است. در حال حاضر اين مسير براي گذشتن اتومبيل هاي سواري و مسافرت هاي خانوادگي مناسب نيست.
راه سوم، راه مشهد – زاهدان است، كه پس از گذشتن از شهر هاي گناباد، قائن و بيرجند در خراان جنوبي، به زاهدان مي رسد. درازاي اين مسير از مشهد تا زاهدان 975 كيلومتر است.
راه آهن
درازاي راه آهن تهران - مشهد 925 كيلومتر است. انجام و تكميل طرح خط آهن مشهد– پيش از رسيدن به سرخس در مرز ايران و تركمنستان، به درازاي 160 كيلومتر در درون ايران كشيده شده و پس از مسيري ديگر به درازاي 130 كيلومتر، نه تنها شبكه راه آهن آسياي مركزي را به بندرهاي خليج فارس مي پيوندد، بلكه با كمك يك خط آهن جديد به درازاي 3 هزار كيلومتر، سبب پيوند چين به اروپا مي شود كه از مسيري كه در خاك شوروي پيشين قرار داشت كوتاه تراست. بخش ديگراين طرح، راه آهن مشهد – بافق است كه ساختمان آن در دست اقدام است.
فرودگاه بين المللي شهر مشهد در رديف فرودگاه هاي بين المللي بوده و داراي تجهيزات و كادر تخصصي كافي در كشور است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
واژه خراسان گويا بازمانده گونه كهن واژه «خاور» و متشكل از دو جز «خور» به معناي خورشيد و« آسان» به معني آمدن است يعني جايي كه خورشيد از آن بر مي آيد. پسوند رضوي آن به سبب وجود بارگاه مقدس حضرت رضا(ع) در اين استان به اين منطقه داده شده است. خراسان جزو ساتراپي پهناور پرثوه بوده است. اين ايالت پهناور، كه سرانجام قرارگاه و كشور نيرومند اشكانيان شد، درآغاز تاريخ ايران باستان، مادها را به سوي خود كشانيد. جغرافي نگاران آوردهاند كه چون تنگدستي عمومي و عوامل نامطلوب طبيعي اين استان، با جايگاه شاهانه و زندگي پر تجمل پادشاهان هخامنشي ناسازگار بود، هرگاه كه گذرشان به خراسان ميافتاد، ميكوشيدند تا هرچه زودتر سرزمين پارت ها را پشت سر گذارند. اما همين عوامل نامساعد طبيعي، اشكانيان، يعني اين شاخه از مردمان هند و اروپايي را مردمي سخت كوش، بردبار، و دلير گردانيد و اين ويژگي هاي اخلاقي، نام آنان را بلند آوازه ساخت.
به هنگام ناتواني هخامنشيان، از اين منطقه اشك نامي، كه بنيان گذار خاندان اشكاني شناخته شده است، حكومت سلوكيان را از ميان بر داشت و حكومت نويني را بنياد نهاد. در دوران ساساني كه ملوك الطوايفي بر چيده شد؛ خراسان باستاني يا ساتراپي پارت به شكل يكي از استان هاي ايران شهر درآمد و توسط سپاهبدي اداره مي شد. در1303هـ. ش، كه ادوارد توماس، ترجمه درست سنگ نبشته هاي پايكولي را منتشر ساخت، حدود خراسان باستاني به خوبي روشن شد. حدود چهار مرزبان نشين خراسان در روزگار ساسانيان، از دروازههاي درياي مازندران، نزديك ري آغاز و با گذشتن از كوه هاي البرز و دره اترك تا درگز ادامه مي يافت. سپس از بيابان تجن و مرو به جيحون و پامير رسيده، در آن جا در ادامه رود جيحون تا ستيغ هندوكش و از آن نقطه به سوي باختر به امتداد رشته هندوكش به جنوب متوجه شده از ناحيه هرات وكاشمر امروزي و خواف مي گذشت و كُهستان / قهستان را بريده، دوباره به دروازه هاي درياي مازندران مي پيوست.
گشودن منطقه بزرگي چون خراسان براي مسلمانان به آساني ميسر نشد، از اوايل خلافت عمر، تا ميانه خلافت عثمان، يعني در طي بيست سال، با وجود كوششهاي پياپي سرداران اسلامي، سرزمين خراسان بر روي مسلمانان نا گشوده ماند، تا آن كه عبدالله بن عامر از سوي عثمان مأمور گشودن آن منطقه شد. نخستين شهري كه در خراسان به دست يكي از سرداران عبدالله در سال 31 هـ. ق، گشوده شد، طبس بود و گشودن ديگر نواحي تا زمان حكومت معاويه به سال 42 هـ. ق، و شايد هم تا مدت ها پس از آن تاريخ به درازا كشيد. در دو سدهاي كه خراسان زير نظر نمايندهگان خلفاي بغداد اداره مي شد، اوضاع براي روي كار آمدن مرداني، كه در آن سر زمين ادعاي استقلال در سر داشتند، مساعد نبود. نخستين فرصتي كه براي درست شدن آن آرمان ديرينه، روي نمود، اختلافي بود كه بين امين و مأمون، فرزندان هارون الرشيد خليفه عباسي، بر سر جانشيني خليفه در گرفت. در اين كشمكش، مأمون از طاهر بن حسين، سردار سپاه خراسان كمك خواست. در جنگهايي كه ميان جنگجويان آن دو برادر روي داد، همه جا طاهر بر سردار سپاه امين چيره گرديد و سرانجام در 198 هـ. ق، بغداد را محاصره و آن شهر را به نام مأمون عباسي گشود. همين كه خلافت مأمون روشن شد, وي به پاس آن لشكركشي هاي درخشان، در سال 205 هـ. ق، حكومت خراسان را به طاهر بن حسين واگذار كرد.
طاهر بن حسين پايتخت خراسان را از مرو به نيشابور منتقل ساخت و شالوده دودماني را ريخت كه نخستين حكومت مستقل حكم رانان ايراني پس از يورش عرب ها به شمار مي آيد. دوران حكم راني طاهريان، كه آغاز استقلال اين منطقه بود، از نيم سده گذشت و سرانجام در سال 295 هـ. ق، يعقوب ليس صفار، بنيان گذار دودمان صفاريان سيستان، با گرفتن شهر نيشابور، به فرمان روايي آنان پايان داد.
در سال 283 هـ. ق، عمروليث صفاري به خراسان لشكر كشيد وآن ايالت را جزو سيستان كرد. در سال 287 هـ. ق، امير اسماعيل ساماني خراسان را گشود و به سرزمين ورز رود يا ماورارءالنهر افزود. در دوران فرمان روايي صفاريان و سامانيان، زبان فارسي جان تازه اي يافت. ترجمه تاريخ وتفسير طبري در اين روزگار فراهم شد و محمد بن وصيف سيستاني و ابو عبدالله جعفر، سرشناس به رودكي، شعر فارسي را بر شالوده نويني استوار ساختند. دوران 130 ساله فرمان روايي خاندان ساماني ( 261-389 هـ. ق ) بر خراسان و ماوراءالنهر، و خدمت بزرگي كه پادشاهان آن خاندان به رستاخيز زبان فارسي و گسترش علم وادب نمودند، يكي از درخشان ترين فصل هاي تاريخ ايران را تشكيل مي دهد.
پس از سامانيان، غزنويان ( 351-581 هـ. ق ) در سال 384 هـ. ق، بر خراسان و ماوراءالنهر چيره شدند. اينان نيز به تقليد فرزندان سامان، به گسترش علم و ادب و تشويق شاعران و نويسنده گان فارسي زبان پرداختند. مهم ترين رويداد دوران 230 ساله حكم راني غزنويان، تجزيه خراسان باستاني به دو بخش جداگانه بود، كه در سال 451 هـ. ق، صورت گرفت. بخش بزرگي كه شامل افغانستان كنوني است و پايتخت اش شهر غزني بود، در دست غزنويان ماند و بقيه خراسان از آن سلجوقيان شد.
قلمرو پادشاهان سلجوقي نيز پس از 123 سال ( 429 – 552 هـ. ق ) به دست خوارزمشاهيان افتاد و حكومت خوارزمشاهيان هم پس از يك سده و نيم، در سال 617 هـ. ق، به دست لشگريان مغول بر چيده شد. هرات، پايتخت باستاني آريا - خراسان، كه يكي از كهن سال ترين شهرهاي خراسان باستاني بود، مانند بسياري ديگر از شهر ها در فتنه مغول آسيب بسيار ديد.
در اواخر سده 7 هـ. ق، كه سلسله ايل خانان در ايران ايجاد شد، خراسان به قلمرو آنان افزوده شد و يكي از نمايندگان ايل خانان كه پسر يا وارث تاج و تخت پادشاهي بود، بر خراسان حكومت مي كرد. با درگذشت ابوسعيد بهادر خان ( 716 – 736 هـ. ق ) خاندان هاي آل كرت ( 643 – 783 هـ. ق ) كه از ملوك ايران خاوري بودند در آن حدود حكومت داشته پايتختشان شهر هرات بود. هم چنين از سال 783 هـ. ق سربداران در سبزوار به حكومت رسيده تا سال 788 هـ. ق، در آن نواحي حكومت داشتند. در سال 783 هـ. ق، تيمور لنگ خراسان را گشود، سپس هرات، پايتخت فرزندش شاهرخ شد. تنها شهري كه در دوره فرمانروايي تيمور به اوج شكوفايي خود رسيد، سمرقند بود. سمرقند كه در خاور بخارا و نزديك رود زرافشان قرار داشت پيش از آن نيز يكي از آبادترين و ثروتمندترين شهر هاي خراسان باستاني بود. دوره فرمانروايي جانشينان تيمور بر خراسان و ورز رود ماوراءالنهر از 807 تا 913 هـ. ق، به درازا كشيد. در اين مدت بيشتر شهرهاي خراسان ازآرامش و آسايش برخوردار بود. سلطان ابو سعيد، نواده تيمور از 855 تا 872 هـ. ق، بر خراسان حكومت كرد و در جنگ با امير حسن بيگ، سرشناس به اوزون حسن، بنيان گذار دودمان بايندري يا تركمانان آق قويونلو ( سفيد گوسفند) كشته شد.
دوره فرمان روايي جانشينان ابو سعيد به سال 913 هـ. ق، با افتادن خراسان به دست شيبك خان اوزبك به سر آمد. چيرگي شيبك خان اوزبك بر خراسان، آغاز يورش هاي پي گيري است، كه در دوران پادشاهي شاه اسماعيل اوّل و شاه تهماسب صفوي موجب خرابي ها و آسيب هاي بسياري بر شهرهاي هرات، نيشابور و توس ( مشهد) شد. شاه اسماعيل صفوي پس از گشودن مشهد، به دنبال ازبكان تاخت و در سال 916 هـ. ق، قلعه مرو را گشود و شيبك خان ازبك در روستاي محمودآباد، در نزديكي مرو كشته شد. بدين ترتِب سراسرخاك خراسان تا كرانه آمويه به دست صفويان افتاد و مذهب شيعه امامي، كيش رسمي مردم اين منطقه شد.
خطريورش ازبكان بر خراسان پس از كشته شدن شيبك خان، هم چنان ادامه يافت و شاه اسماعيل به استوار ساختن هرات فرمان داد. درسال 921 هـ. ق، فرزند خود، تهماسب ميرزا را همراه لـلهاش با عنوان سلطنت خراسان، به هرات فرستاد. اين اقدام آغاز رواج روش نويي بود، كه تا اواخر دوران صفوي ادامه يافت، چنان كه تهماسب نيز نخست اسماعيل ميرزا و سپس پسر بزرگ خود، محمّد ميرزاي سر شناس به خدابنده را در سال 943 هـ. ق، با همان عنوان به شهر هرات فرستاد و عباس ميرزا، كه بعد ها به شاه عباس بزرگ سرشناس شد، به سال 978 هـ. ق، در شهر هرات به دنيا آمد. به هر حال تا سال 1006 هـ. ق، كه شاه عباس در نزديكي هرات، ازبكان را به كلي شكست داد، شهر هاي خراسان، چه در اثر يورش هاي اين مردمان سركش و چپاولگر و چه در اثر آشوب هاي دروني، خرابي و زيان بسيار ديد.
در اواخر دوران صفوي، ملك محمود سيستاني، تون ( فردوس) را گرفت و در سال 1136 هـ. ق، خراسان را گشود و در مشهد استقرا يافت. در اين زمان شاه تهماسب صفوي و نادر قلي افشار براي نجات ايران با يك ديگر پيمان بسته نادر فرمانده سپاه ايران شد. سه سال بعد نادر مشهد را از ملك محمود سيستاني پس گرفت.
پس از كشته شدن نادر شاه افشار در سال 1160 هـ. ق، در خبوشان ( قوچان)، عليقلي خان، برادرزادهاش به حكومت رسيد. وي در سال 1161 هـ. ق، به دست برادرش ابراهيم خان كشته شد و شاهرخ، پسر رضاقلي ميرزا و نواده نادرشاه به حكومت رسيد.
شاهرخ شاه تا سال 1210 هـ. ق، بر خراسان حكومت كرد و در همان سال به دست آغا محمّد خان قاجار از حكومت بر كنار شد و درگذشت. با قتل نادر ميرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرين بازمانده افشار در سال 1217 هـ. ق، به دست فتح علي شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاريان افتاد.
كشاورزي و دام داري
استان خراسان رضوي به دليل شرايط ويژه اقليمي، وجود خاك هاي زراعي مرغوب، آب فراوان، دشت ها و درّه هاي بزرگ و حاصل خيز، داراي پيشينه درخشاني در امر كشاورزي است و ميتوان گفت، كه سرزمين پر بركت خراسان رضوي، با آب و هواي گوناگون و منابع آب و خاك، از امكانهاي بالقوه بسيار بالايي براي گسترش كشاورزي برخوردار است. دشت هاي پهناور خراسان در نواحي گرم، معتدل و سرد گسترده شدهاند. توليد فرآوردههاي سردسيري، نيمه گرمسيري وگرمسيري، مانند: گردو، بادام، سيب، گلابي، پسته، زعفران، خرما و مركبات، از ويژه گي هاي خراسان است.
خراسان مهم ترين منطقه پرورش دام در ايران است. اين كار با روش هاي گوناگوني صورت ميگيرد كه مهم ترين عامل ايجاد اين اختلافها، آب و هوا، به ويژه ريزش باران است. پرورش دام دراستان خراسان رضوي به شكل هاي گوناگون كوچ نشيني، رمه گرداني، روستايي و تلفيق زراعت و دام داري و دام پروري صنعتي ديده مي شود. مهم ترين دام هايي كه درخراسان پرورش داده مي شوند، گوسفند، بز، گاو، گاوميش و شتر است. فعاليت گاوداري به شيوه صنعتي براي توليد شير و گوشت در خراسان از اهميت زيادي برخوردار است. اين استان از نظر ظرفيت توليد شير و گوشت و توليدات دامي داراي اهميت زيادي در كشور است.
صنايع و معادن
خراسان رضوي يكي از مهم ترين مراكز صنايع دستي ايران است، برخي از صنايع دستي آن، چون فيروزه، پوستين دوزي، فرش بافي و... شهرت جهاني دارند. خراسان رضوي به دليل جايگاه ويژه مكاني خود، كه محل برخورد پديده هاي مهم و متفاوت زمين شناختي است، جايگاه مناسبي از لحاظ گنجايش و گوناگوني ذخاير معدني دارد. ذخيره هاي زغال سنگ، مس، روي، آهن، منگنز، خاك نسوز، منيزيت، گل سفيد، سنگ هاي ساختمان، مانند مرمريت، تراورتن، سنگ آهن و گچ، دراستان يافت مي شود. كاوش هاي پيرامون طبس، از وجود ذخاير بزرگ اورانيوم، راديوم و توريم خبر مي دهد. اين منابع از لحاظ تأمين انرژي، از ارزش اقتصادي بالايي برخوردارند.
زگذشته هاي دور، بخش بزرگ توليدات خراسان را، فرآورده هاي كشاورزي و صنايع دستي به خود اختصاص مي داده است. از اين رو بخش بزرگ كالاي صادراتي استان خراسان در سطح ملّي، فرآورده هاي كشاورزي، چون گندم، زعفران، زرشك، كشمش، پوست دام، و در مورد هنر هاي دستي، فرش، فيروزه تراشيده شده، پوستين،... بوده است. علاوه بر آن، زوار مقداري از كالاي ناحيه اي خود را براي فروش به مشهد آورده، به هنگام بازگشت، سوغات و بخشي از نيازهاي مصرفي خويش را خريداري مي كردند، كه در افزايش بازرگاني خراسان، به ويژه شهر مشهد مؤثر بوده است.
مكان هاي ديدني و تاريخي
استان خراسان رضوي يكي از مهم ترين قطب هاي گردشگري ايران است و از جاذبه هاي طبيعي و مكان هاي ديدني مذهبي و تاريخي بسيار ارزشمندي برخودار است. مهمترين اماكن ديدني استان خراسان رضوي عبارتاند از: حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) و مجموعهي آستان قدس رضوي، مسجد گوهرشاد، مدرسهي پريزاد، مدرسهي دودر، بقعهي خواجه ربيع، بقعهي گنبد سبز، آرامگاه نادرشاه افشار، مصلاي مشهد، طرقبه، شانديز، پارك وكيلآباد، كوه سنگي، بندگلستان، خواجه اباصلت، خواجه مراد و مقبرهي گوهرتاج (در مشهد)، مسجد پامنار، آرامگاه ملاهادي سبزواري، منارهي خسروگرد، رباط مهر، آرامگاه سيدحسن غزنوي و مسجد جامع (در سبزوار)، گنبد هارونيه و آرامگاه فردوسي (در توس)، كتبيهي نادري، عمارت خورشيد، ارغونشاه و مسجد كبود گنبد (در كلات نادري)، شهر عتيق، تپه بام و مدرسهي عرضيه (در قوچان)، آرامگاه شاه قاسم انوار و مقبرهي شيخ احمد جامي (در تربت جام)، برج كرات (در تايباد)، باغ گلشن (در طبس)، ارگ كلاه فرنگي، درياچهي گل بيبي و آرامگاه بابا لقمان (درسرخس)، قدمگاه رباط عباسي و آرامگاههاي عطار، كمالالملك و خيام (در نيشابور)، برج عليآباد، منارهي فيروزآباد، باغ مزار و آرامگاه مدرس (در كاشمر) و مقبرهي شيخ حيدر و مسجد ملك (در تربت حيدريه)، سنگ فيروزه، زعفران، ادويه و مهر و تسبيح از سوغاتيهاي استان خراسان رضوي است.