اصفهان به سبب پيشينه تاريخي كهن خود در طول تاريخ با نام هايي چون: آپادانا، آصف هان، اَسباهان، اِسبهان، اِسپهان، اسپينر، اسفاهان، اِسفهان، اصفهان، اصفهانك، انزان، بسفاهان، پارتاك، پارك، پاري، پرتيكان، جي، داراليهودي، سپاهان، شهرستان، گابا، گابيان، گابيه، گبي، گي، نصف جهان و يهوديه نيز خوانده شده است. بسياري از پژوهش گران بر اين باورند كه اختصاص اين ناحيه در پيش از اسلام - به ويژه در دوران ساسانيان – به گرد آمدن سپاهيان مناطق جنوبي ايران، مانند : كرمان، فارس، خوزستان، سيستان،. . . وجه تسميه آن به «اِسپهان»، بوده و سپس در بعد از اسلام تحت تأثير زبان عربي به «اصفهان» تغيير شكل داده است.
منطقه مهم و استراتژيك اصفهان، در روزگار باستان از جايگاه ويژه اي بر خوردار بوده است. اين منطقه به دليل موقعيت جغرافيايي خاص، از دير باز در مسير مهاجراني قرار داشته كه فلات ايران را به سوي ديگر سرزمين ها مي پيمودند. در نيمه دوم هزاره چهارم پيش از ميلاد مسيح، گروهي از ساكنان فلات مركزي ايران از منطقه اصفهان كنوني راه دره رود كارون را پيش گرفته و به دشت حاصل خيز ايلام گام نهادند. شهر اصفهان، مركز اين منطقه مهم؛ روزگاري پايتخت ايران به شمار مي رفته است و در دوران ايلامي ها، استان كنوني اصفهان يكي از ايالت هاي كشور «اَنزان» يا «اَنشان» بوده است. در زمان هخامنشيان نام اين ايالت و مركز آن، از اَنزان به گابيان (گابا / گاد و گاي) تبديل يافته و به سبب آباداني، محل زندگي پادشاهان هخامنشي نيز بوده است. در دوران اشكانيان اين منطقه يكي از ايالت هاي پهناور پادشاهي اشكاني بوده و حاكم شهر اصفهان پايتخت آن، عنوان شاه داشته است.
اردشير پاپكان مؤسس سلسله ساساني، در تعقيب اردوان پنجم - آخرين پادشاه اشكاني - از مداين به منطقه اصفهان آمده، با غلبه بر ساتراب (استاندار) آن، اصفهان را گشود. در زمان ساسانيان، منطقه اصفهان اهميت بسياري داشته و جنبه دفاعي و نظامي آن، كه مركز گردآوري سپاه بوده، بر ارزش جغرافيايي اش، افزوده است. در اين دوره خانواده بزرگ ايراني «اسپوهران» يا «هفا» بر اصفهان حكم راني مي كرده اند. بر اساس پاره اي از پژوهش ها، در اواخر اين دوران، يزدگرد به خواهش همسرش «شوشن دخت» يك كلني يهودي در مركز آن (گي) ايجاد كرد. گِي كه بعدها «اليهوديه» يا كوي يهودي ها ناميده شد، آن بخش از شهر كنونيِ اصفهان است كه بازار بزرگ اصفهان در آن قرار دارد. از اين روي، بيش تر مكان هاي اسلامي كنوني اين بخش، در گذشته متعلق به يهودي ها بوده است.
منطقه اصفهان درسال 19 يا 21 هـ. ق، در زمان عمر خليفه دوم به دست مسلمانان افتاد. اهميت منطقه اصفهان و شهر جي در اوايل اسلام به اندازه اي بود، كه حجاج بن يوسف ثقفي به يكي از حاكمان اصفهان گفت : "ترا فرمانروايي شهري دادم كه سنگش سرمه، مگسش زنبور عسل و گياهش زعفران باشد. "
اصفهان تا اوايل سده 4 هـ. ق، در قلمرو حكومت عباسيان بود. در اين دوران مرد آويج (مردآويچ/ مردآويز) فرزند زيار، كه تابع فرمان رواي علوي مازندران بود، خود را مستقل و فرمان رواي ري خواند. در سال 319 هـ. ق، با شكست دادن ماكان كاكي سردار ديلمي و فتح تبرستان توانست از كمك پسران بويه ماهي گير نيز برخوردار شده ايالت جبال (319 هـ. ق) و هم چنين اصفهان را (320 هـ. ق) به قلمرو خود بيافزايد. مردآويج كه به زنده كردن آداب و سنن ملّي نياكان ايراني خود پاي بند بود، جشن هاي ملّي، از جمله جشن سده را با شكوه برگزار مي نمود چنان كه در ماه صفر سال 323 هـ. ق، در كرانه زاينده رود، جشن سده را برگزار كرد. درمحرم سال 433 هـ. ق، طغرل سلجوقي پس از يك سال محاصره در دومين لشگركشي خود به اصفهان آن را گشود و حكومت ديالمه كاكويه را از اين منطقه بر انداخت. طغرل 12 سال در اصفهان زندگي كرد و پانصد هزار دينار خرج ساختمان ها و امور خيريه، مسجدها و خانقاه ها كرد. اصفهان، در روزگار حكومت آلب ارسلان و وزارت خواجه نظام الملك توسي رو به گسترش و آباداني نهاد و مردم در آسايش بودند. در زمان ملك شاه سلجوقي نيز اصفهان از مهم ترين و آبادترين ولايت ها به شمار مي رفت و ملك شاه پس از قتل پدرش آلب ارسلان، اصفهان را به پايتختي خود برگزيد و ساختمان هاي بسيار از كوشك ها و باغ ها بنا كرد. ملك شاه هرگاه كه فراغتي به دست ميآورد، در باغ نقش جهان كه خود بنا كرده بود، با وزيرش خواجه نظام الملك به سر مي برده است. طغرل سوم، آخرين پادشاه سلجوقي بود كه با شكست از خوارزم شاه اصفهان را به وي واگذار كرد.
پس از سال 633 هـ . ق، كه اصفهان توسط سپاهيان اوكتاي قاآن، جانشين چنگيز گشوده شد، اين منطقه در سيطره مغولان قرار گرفت. عمق و غناي فرهنگي ايرانيان به اندازه اي بود كه در كم تر از نيم قرن اين قوم خون ريز را آداب و فرهنگ آموختند. چنان كه در زمان حكومت سلطان محمد اولجايتو كه در آغاز سده 8 هـ. ق به حكومت رسيد در اصفهان همانند ديگر نقاط ايران مسجد و بناهاي متعددي ساخته شد. يكي از مشهورترين و زيباترين اين آثار، محرابي است گچ بري در مسجد جامع اصفهان كه به محراب اولجايتو معروف شده است.
هر چند پس از تأسيس سلسله صفوي به دست شاه اسماعيل صفوي در سال 906 هـ. ق، وي تبريز را به عنوان پايتخت برگزيد؛ اما از سال 1000 هـ . ق شاه عباس كبير پايتخت را به اصفهان انتقال داده در طول 42 سال حكومت خود، پيوسته به عمران و آبادي كشور، به ويژه اصفهان پرداخت. ايجاد ميدان بزرگ نقش جهان، عالي قاپو، مسجد شيخ لطف الله و سردرب قيصريه، مسجد امام، بازار شاهي، خيابان چهار باغ، شهرك جلفا، كليساهاي تاريخي،. . . در شهر اصفهان نتيجه گام ها و تلاش هاي شاه عباس بزرگ است.
پس از شاه عباس، هر يك از شاهان صفوي نيز به نوعي در آباداني اصفهان كوشيدند. شاه صفي بناي امام زاده اسماعيل را در محل آن، به خوبي تعمير و تزيين كرد. شاه عباس دوم بناهايي چون: كاخ پادشاهي چهل ستون و ساختمان پل خواجو و ساختمان هاي سلطنتي كرانه زاينده رود، مانند هفت دست، آيينه خانه، و نمك دان را ساخت و باغ پهناور سعادت آباد را ايجاد كرد. شاه سليمان كاخ هشت بهشت را بنا نمود و شاه سلطان حسين نيز مدرسه سلطاني يا مدرسه چهار باغ، سراي فتحيه (محل مهمانسراي شاه عباس) و بازارچه شاهي را بنا كرد.
در روزگار پادشاهي نادر شاه افشار، از گسترش اصفهان كاسته شد، زيرا وي پايتختي دايمي نداشت و به شهرهاي خراسان علاقه بيش تري نشان مي داد. از سوي ديگر نادر شاه تمامي تلاش خود را صرف يك پارچه گي بخشيدن به استقلال كشوركرد. در زمان زنديه نيز چون پايتخت كشور به شيراز انتقال يافت، منطقه و شهر اصفهان از اهميت و اعتبار افتاد و از جمعيت آن كاسته شد.
در دوران قاجاريان نيز، اگرچه پايتخت، ديگر به تهران منتقل شده بود؛ اما اصفهان هم چنان از اهميت زيادي برخوردار بود. در اين دوران در پاره اي از بنا ها تغييراتي داده شد. يكي از حاكماني كه در اين دوران مدت طولاني بر اين شهر حكم راند، ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه بود. هم اكنون نيزاستان اصفهان از مناطق درجه يك و با اهميت ايران است و شهر اصفهان - مركز استان - در رديف شهرهاي درجه اول دنيا، مانند : پكن، پاريس، روم، ونيز،. . . قرار داشته و از اهميت بسيار زيادي برخوردار است.